انقلاب جدیدی در عكاسى در حال وقوع است
انقلاب جدیدی در عكاسى در حال وقوع است. در آينده چيزى به نام عكاسى مستقيم وجود نخواهد داشت.
منبع: مجله تایم
ترجمه اختصاصی آکادمی عکاسی، مدرسه هنر های معاصر
زمان بلوغ عكاسى هنگامى بود كه تكنولوژى از آنالوگ به ديجيتال پيشرفت كرد. اگرچه اين تا زمان آمدن اينترنت و گوشى هوشمند قابل لمس نبود. آن زمانى است كه بلوغ و تكامل حقيقتا اتفاق افتاد. اين مسئله تعجب بر انگيز، اما در عين حال طبيعى بود اگرچه ما در اين مسير اوقات تلخى را با بحث راجع به بى بند و بارى، دست كارى و برخوردهاى جديد توجيه نا پذير تجربه كرديم، جامعه عكاسى به طور وسيع خود را با اين تغييرات هماهنگ كرده است.
اما اين تغييرات قابل مشاهده تنها شاخص پيشرفت دگرگونى هايى عميق تر بودند قبل از اينكه تصورات مردم از قيد دو بعد براى كشف امكاناتى كه راجع به آن فكر نشده بود فراتر رود. به اين دليل در جهانى هستيم كه تصاوير ديجيتال تقريبا بى نهايت انعطاف پذير، (جايگاهى براى اطلاعات وسيع، عمل كردن در ابعاد چندگانه و تلفيق شده با اپليكيشن ها و تكنولوژى با اهدافى كه هنوز حدس زده نشده است) هستند.
ضبط ديجيتال به آرامى اما به طور قطعى ارتباط عينى با حقيقت را فراهم كرد، ارتباط فيزيكى بين چيزى كه از آن عكاسى شده و تصويرى كه به وسيله لنز متمايز شده، درك ما را از عكاسى در ١٦٠ سال تعريف مى كند. سنسور ديجيتال جايگزين ثبت عينى نور شده است با پروسه اى محاسباتى كه يك بازسازى از پيش تعيين شده را تنها به وسيله يك سوم فوتون ها جايگزين مى كند. اين حقيقت دارد كه دو سوم عكس ديجيتال در تبديل از RAW بهJPG يا TIF شبیه سازی مى شود. اين حقيقت است اما نه آنطور كه ما مى دانيم. به دلايل روشن تجارى، سازندگان دوربين به بازسازى تصوير ديجيتال به شكلى كه تقليدى از عكس قديمى آشنا باشد و مصرف كنندگان به ندرت متوجه تغييرى در عكس نهايى باشند، مى پردازند. اما محدوديت هاى كمى در رابطه با چگونگى مديريت اطلاعات RAW و بازسازى واقعيت به هر طريقى، وجود دارد. تا زمانى كه يك اتفاق نظر تقريبى راجع به اينكه واقعيت چه شكلى بايد داشته باشد وجود دارد، ما به تصوير به عنوان يك ثبت عينى نگاه مى كنيم.
اما اجبار فراتر از عكاسى و انتشار سنتى هم اكنون روى منابع داده جديد است اما چه عكاسان دنبال رو باشند و يا نباشند، فرهنگ اين قضيه را تغيير خواهد داد.
همان طور كه دیوید کمپل در گزارش خود راجع به يكپارچگى تصوير در ورلد پرس فتواشاره كرده است، اين امر نيازمند يك سنجش مجدد عميق، براى كلماتى مثل “دست كارى” است كه وجود فايل تصوير دست نخورده در عمليات كامپيوترى را پذيرفته است.
مفسر ديجيتال مجرب، kevin Connor مى گويد، معناى عكاسى كامپيوترى هنوز در حال تكامل است اما ترجيح مى دهم با رويكرد تغيير دوربين از وسيله اى براى ساخت تصوير به وسيله اى براى جمع آورى داده نگاه كنم.
تفاوت هاى موجود در ساختار و پردازش يك فايل ديجيتال پايان داستان گذار عكاسى از مراحل اوليه به دوران پختگى نيست. هنوز مسائل زيادى وجود دارد كه بايد درك شود و تعداد كمى از افراد با تاثير اجتناب ناپذير و غير قابل باور بر تصوير عكاسانه دست به گريبان شده اند.
Taylor Davidson، دوربين را در آينده به عنوان يك اپليكيشن توصيف مى كند، يك نرم افزار به جاى وسيله اى كه داده را از سنسورهاى چندگانه گردآورى مى كند. ميكروفون گوشى هوشمند، ژيروسكوپ، شتاب سنج، دماسنج و تمامى سنسورهاى ديگر همگى داده را در زمان نياز به وسيله ى هر اپليكيشنى كه آن را فرا مى خواند ارسال مى كنند و آن را با داده بصرى تركيب مى كنند و هنوز اين امر آنچه در حال حاضر با تصاوير ديجيتال ما همراه است را محدود نمى كند.
ابزارهاى ما به ماهواره ها متصل هستند كه منتقل كننده ى اطلاعات در هنگام اتصال به اينترنت هستند كه داده ى ما را با تمام اطلاعات عمومى Wikipedia،Google و تعداد بيشمارى از منابع ديگر مرتبط مى كنند كه از مكان ما و اينكه چه كسى قبل از ما در آن مكان بوده، فعاليت هاى مرتبط اقتصادى، اجتماعى و سياسى اطلاع دارند. علاوه بر تمامى اين موارد دستگاه هواشناسى LIDAR اطلاعات را تكميل مى كند (فقط در برخى اپليكيشن هاى متخصص) سپس از نرم افزار تشخيص صورت و شى استفاده مى شود و پيامد تكنولوژى هاى تكوين يافته مثل واقعيت مجازى، واقعيت وابسته به معنى و هوش مصنوعى را در نظر بگيريد. آن زمان است كه متوجه توانايى شگفت آور عكاسى كامپيوترى مى شوید.
با پيشرفت سنسورهاى منحنى، كه امكان برداشت نور در حالت هاى كاملا متفاوت را فراهم مى كنند، همه چيز حتى بيشتر پيش خواهد رفت. اما در حال حاضر اين يك ايده است تا واقعيت. موارد ديگر هم اكنون در حال وقوع هستند و با ظهور تكنولوژى جديد به طور فزاينده آشكار مى شود با هدايت ما به سمت يك فرهنگ بصرى كاملا متفاوت كه بسيار از يك سند ساده فراتر است.
عكاسى كامپيوترى تمامى اين منابع را جمع مى كند و به تصوير بصرى اجازه مى دهد تا عكسى از حقيقت كه بسيار غنى تر از يك ثبت بصرى ساده است خلق كند و با اين امر امكان يكپارچه كردن لايه هاى عميق تر علم فراهم مى شود. در زمانى كوتاه خواهيم ديد كه عكاسان به توليد عكس هايى مى پردازند كه از آن آگاهند به جاى آنچه مى بينند Mark levoy .، سابقا در Stanford و هم اكنون در Google اين طور بيان مى كند كه، بجز در عكاسى خبرى، چيزى به نام عكاس مستقيم وجود نخواهد داشت، همه چيز يك اختلاط خواهد بود، يك تفسير، يك بهبود يا يك دگرگونى چه به وسيله عكاس به عنوان توليد كننده و يا به وسيله خود دوربين.
در حالى كه به اين سرزمين ناشناخته وارد مى شويم، بازگشتى شگرف به لحظه اى در تاريخ هنر وجود دارد، ١٠٠ سال پيش كه كوبيست ها با استفاده از يك قرابت ساده به آنچه مى ديدند (گرچه آنالوگ) انقلابى در شيوه هاى ديدن ايجاد كردند. Picasso، Braque و بقيه ساختار جهان را شكستند و آن را مجددا سر هم كردند، نه به لحاظ چيزى كه ديدند بلكه به لحاظ چيزى كه مى دانستند با استفاده از پرسپكتيو چندگانه براى به تصوير كشيدن دركى عميق تر.
همگامى كه جهان عكاسانه با ابزارهاى پايه اى همچون فتوشاپ دست و پنجه نرم مى كند، شكى وجود ندارد كه به سمت فضايى كه به جاى مدرنيسم با كوبيسم هم راستا است حركت مى كنيم. طولى نمي كشد كه مخاطب تقاضاى تصاوير پيشرفته ترى داشته باشد كه پويا و پاسخگوى تغيير است و با واقعييت بيشتر از يك مستطيل دو بعدى داده بصرى خام كه در زمان و مكان حبس شده ارتباط دارد. به عكس سياه و سفيد كه براى يك قرن صداى حقيقت بود به عنوان منبع اطلاعاتى ناقص و ساده انگارانه از آنچه در جهان در حال وقوع بود نگاه خواهيم كرد.
برخى اين موضوع را تهديدى به حساب مى آورند، ديدن خطر تحريف و جعل غير قابل قبول. بايد براى خوانش تصوير، مقياس هاى جديدى گسترش پيدا كنند. ما هم اكنون در تشخيص اطلاعات محتمل و غير محتمل مهارت پيدا كرده ايم و همچنين مى دانيم كه نوشته ها در مجلات چطور بايد خوانده شوند (كه كاملا با توانايى خيال انگيز نويسنده براى تفسير واقعيت به شكلى سمبليك جلو مى رود) و ما عكس تبليغاتى را با مستند و همچنين تصويرى بر جلد يك مجله را با گزارش داخل مجله اشتباه نمى گيريم. خطر كلاه بردارى هميشه وجود خواهد داشت اما با بيش از يك قرن تجربه آموخته ايم كه نمى توانيم به پروسه ى مكانيكى براى اعتراض متكى باشيم. توافق هاى جديدى ايجاد خواهند شد و تمام هنرورى كه از آغاز اختراع عكاسى گسترش پيدا كرده است، فرصت هايى غنى تر و عميق تر براى نمايش اطلاعات، ايده ها و احساسات، بدون خطرى براى حقيقت (چيزى كه اخيرا تجربه كرديم) خواهيم يافت. فرصت هايى ارزشمند براى داستان پردازى، پيچيدگى بيشترى را ايجاد مى كنند كه از ساده سازى روزنامه نگارى قرن بيستم به واقعيت نزديك تر است و يك ارتباط بى سابقه بين موضوع و بيننده ايجاد مى كند.
تحريف، كنترل پروسه به دست نيروهاى جديد است. ايده كلى آن چيزى است كه هم اكنون براى گوشى هاى هوشمند اتفاق افتاده است. اين تغيير بنيادين در حضور فرهنگى عكاسى به وسيله عكاسان يا ناشران يا سازندگان دوربين هدايت نشد بلكه به وسيله مهندسين تلفن انجام شد و اين پروسه با جذب فرصت هايى كه تكنولوژى جديد براى استفاده از تصوير به شيوه هايى جديد و فوق العاده پيشنهاد مى كند، تكرار خواهد شد. كه ما را به سرزمينى جديد و نا آرام وارد مى كند. اين امر هم اكنون در حال وقوع است و با رسيدن اپليكيشن ها، محصولات و سرويس هاى جديد، مجددا تاثير آن را خواهيم ديد. ما وام دار رسانه هستيم، در زمان خامی آن را پرورش دادیم تا كنار آن باشيم و در زمان بلوغ از آن حمايت كنيم اگرچه ممكن است در شكل جديد غير قابل درك باشد.