عکاسی سیاه و سفید: تصویری فراتر از رنگ
با حذف رنگ، آنچه که بینندگان از عکس میبینند را تغییر می دهیم. هنگامی که دیگر وابسته به نشانه های رنگ نیستیم، باید اطلاعات بصری خود را از میان ویژگی های فیزیکی فرم، شکل، بافت و خطوط بیابیم.
در سخنرانی هایم اغلب می پرسم اگر عکاسی رنگی اینقدر فوق العاده بود، چرا ابتدا عکاسی سیاه و سفید اختراع شد. البته این فقط یک شوخی و کرکری خودمانی است. حقیقت این است که من عاشق عکس های رنگی هستم. عکس های رنگی میتوانند معنادار و الهام بخش باشند. برای عکاسان حرف های رنگی، بینهایت احترام قائلم. اما به شخصه اهل عکاسی سیاه و سفیده نبوده ام.
من در این مسیر تنها نیستم. عکاسان زیادی هستند که مانند من تقریباً به صورت سیاه و سفید عکاسی میکنند. اما ما در اقلیت هستیم. بیشتر افرادی که به این نوع عکاسی علاقه دارند، اغلب به صورت پاره وقت به عکاسی سیاه و سفید می پردازند. هرکدام از ما بر اساس دلایل شخصی مان، انتخاب کرده ایم که بخشی یا همه کارهای خود را به این شکل خلق کرده و ارائه دهیم. برخی علیه محبوبیت عکاسی رنگی صحبت میکنند و برخی دیگر عاشق مناظر سنتی هستند. اما بسیاری مانند من تنها دلیلشان این است که خلاقیت معناداری در رنگ نمی بینند.
برای درک آنچه که عکاسی سیاه و سفید ارائه میدهد، باید نقطه ی دید و پیش زمینه ی ذهنی داشته باشیم. وقتی به یک عکس رنگی نگاه می کنیم، اولین چیزی که از نظر ذهنی پردازش میکنیم، تصویر رنگی صحنه ی مورد مشاهده در ذهنمان است. پس از آن ما شروع به بررسی ویژگی های فیزیکی اشیاء به تصویر کشده شده در قاب، مانند اشکال، فرم ها، بافت ها و خطوط میکنیم.
این ویژگی ها، زمانی که رنگ نیز وجود داشته باشد، به تعریف ظاهر و احساس هر چیزی در جلوی دوربین کمک میکنند. اما وقتی که لایه ی رنگ را هنگام عکاسی یا در حین پردازش عکس حذف می کنیم، چهار ویژگی فیزیکی توصیفی باقی میماند. عکاسی سیاه و سفید در مطالعه و ارائه ی این موارد – شکل، فرم، بافت و خط – است که برتری دارد. من از آن نه به عنوان کار فاقد رنگ، بلکه به عنوان تصویری فراتر از رنگ، یاد می کنم.
از این رو، چگونه میتوانیم این ویژگی ها را بشناسیم و از آنها برای بهبود عکس های سیاه و سفید خود بهره بگیریم؟
فرمها
در اصطلاح هنری، فرم فقط یک شیء است که سه بعدی به نظر میرسد. فرم ها طیف وسیعی از تنها را نشان می دهند و بیانگر ماهیت موردنظر آنها هستند. یک درخت شبیه یک درخت، یک سنگ مانند یک سنگ، و یک پلاتیپوس مانند… خب مانند ترکیبی از یک اردک با یک سگ آبی است، اما به هر حال شما متوجه موضوع میشوید. آنها دقیقا آنچه که هستند و ما از آنها انتظار داریم، به نظر می آیند. پس فرمها چیزی هستند که اغلب هنگام مشاهدهی عکسهای منظره سنتی مشاهده میکنیم.
تخته سنگ ها، شاخه ها و کوه ها در این صحنه همه ویژگی های سه بعدی را نشان میدهند. بنابراین، فرمهای هنری محسوب میشوند. | 24mm, f/8 @ 30 seconds, ISO100
فرمها به راحتی قابل تشخیص هستند بنابراین افراد در درک آنچه به آن نگاه میکنند مشکل چندانی ندارند. این قابل فهم بودن بیننده را به صحنه می آورد و احساس مشارکت، فهم و راحتی را در او برمی انگیزد.
فرمها را میتوان به دو صورت هندسی یا طبیعی طبقه بندی کرد. اشکال هندسی دارای خطوط منظم، دقیق و ساختاریافته هستند و اغلب حتی اگر طبیعی باشند، به صورت دست ساز به نظر می آیند. فرمهای هندسی شامل ساختمان ها، جاده ها، تیرهای تلفن یا خودروها میشوند. اجسام طبیعی مانند بلورها یا سازه های بازالت (سنگ مرمر سیاه)، با لبههای مستقیم و زوایای تیز نیز می توانند هندسی در نظر گرفته شوند.
فرم های طبیعی مانند برگ، رشته کوه یا نهر پرپیچ و خم دارای خطوط نامنظم یا مواج هستند و اغلب به نظر می رسد از دنیای طبیعی هستند. از آن جایی که طرح کلی آنها نسبت به فرم هندسی ریاضی کمتر است، در عکس حضور متعادل تر و آرامش بخشی بیشتری دارند.
شکلها
اشکال مشابه فرم ها هستند اما به صورت دو بعدی ظاهر میشوند و جزئیات درونی کمی دارند. به عنوان مثال، اگر یک کره یک فرم در نظر گرفته شود، یک دایره ی سفید و ساده را میتوان یک شکل در نظر گرفت.
مانند فرم ها، اشکال را میتوان به دو صورت هندسی یا طبیعی طبقه بندی کرد. اشکال هندسی به دلیل ساختار دقیقشان میتوانند کاملاً انتزاعی و قدرتمند باشند. اما اشکال طبیعی، از آنجا که خطوط بیرونی آزادتر و قالبی بودن کمتری دارند، اغلب انتزاعی نیستند، اما همچنان میتوانند یک عنصر ترکیبی قدرتمند باشند، به ویژه اگر در مقابل خویشاوندان هندسیشان قرار بگیرند.
شکل طبیعی برف ورم کرده با اشکال هندسی قاطع و آشکار خطوط پارکینگ در تضاد است. |24mm, f/13 @ 1/60, ISO100
البته مانند تمام چیزهای هنری، اغلب هیچ حد مشخصی بین اشکال و فرم ها وجود ندارد. برخی از عناصر، مانند یک تنه ی صاف و تیره ی درخت، ممکن است هم ویژگی های فرم را به نمایش بگذارد و هم ویژگی های شکل را. با این حال، طبقه بندی اهمیتی ندارد. آنچه مهم است این است که ما ویژگی های اجسام موجود در قاب خود و آنچه آنها به ترکیب ما اضافه یا حذف می کنند را بشناسیم. تنها در این صورت است که می توانیم هنگام عکاسی و پردازش (چاپ) تصمیمات خلاقانه و آگاهانه بگیریم.
کنار هم قرار دادن قابل فهم بودن فرمها در برابر انتزاعی بودن شکلها، منجر به ترکیبات منحصر به فرد و جذابی میشود که مطمئناً توجه بیننده را جلب میکند.
پنجره های مستطیل شکل با فاصلهی یکنواخت در برابر پسزمینهی تیره در مقابل علامتهای اتفاقی و بینظم قلممو روی دیوار سفید روشن نقش می بندند. | 45mm, f/8 @ 1/30, ISO100
خطوط
وقتی به خطوط فکر می کنیم، اغلب به خطوط برجسته – جاده ها، اشعه های آفتاب، حصارها و غیره- می اندیشیم که ما را به سمت موضوع اصلی سوق میدهد و به این صورت توجه مان را به خود جلب میکند. اما خطوط بسیار بیشتری وجود دارد. خطوط یکی از رایج ترین عناصر در ترکیبات ما هستند. آنها به عنوان اجسام منفردی وجود دارند که اغلب عناصر ترکیبی بسیار قوی و فاحشی هستند، اما با این حال نمای بیرونی و درونی اجسام را در عکس ما ایجاد میکنند و از این نظر اغلب نادیده گرفته میشوند.
این خطوط خیابانی موج دار که زاویه ی کمی میگیرند، به نقطه ی کانونی قوی در صحنه تبدیل میشوند که اگر اینگونه نبودند، نمیتوانستند جالب توجه باشند. | 45mm, f/8 @ 1/60, ISO100
این بالابر قدیمی غلات، به دلیل پردازش سنگین، تقریباً فقط برای بررسی خطوط مناسب است. |
85mm, f/5.6 @ 1/125, ISO100
خطوط می توانند به اندازه ی یک تیر، راست یا مانند یک کمان خمیده باشند. آنها می توانند به آرامی انحنا بگیرند، زاویه تندی داشته باشند یا حتی یک دایره تشکیل دهند. جهتگیری آنها حائز اهمیت است. خطوط موازی یا همسطح با قاب، ثابت و کسل کننده به نظر می رسند، اما خطوطی که به راست زاویه دارند، اغلب پویا و پرانرژی دیده میشوند (حداقل در فرهنگ های غربی که متونشان از چپ به راست خوانده میشود).
درختان دوردست خطوطی را ایجاد می کنند که چشم بیننده را به سمت درخت جلویی هدایت میکند و به نوبهی خود چشم را به سمت خط پویای بالای قاب میکشاند. | 24mm, f/11 @ 1/45, ISO100
بافت
بافت، اگرچه یک عنصر مستقل مانند فرم، شکل یا خط نیست، اما نقش مهمی در تعریف ویژگیهای بصری سطح یک جسم ایفا میکند. اجسام صاف مانند درخت توس یا تکهای از برف سفید در یک روز ابری، بافت کمی را به نمایش می گذارند، در حالیکه سطوح ناهموارتری مانند تنهی درخت بلوط یا یک تودهی یونجه ممکن است بافت خوب و قابل رویتی را نشان دهند.
بافت خشن این تپه های یونجه با بافت خشن هر دوی چمنهای پیشزمینه و نهالهای پسزمینه ادغام می شود. | 50mm, f/11 @ 1 second, ISO100
بافت ها را نیز میتوان با تکنیک دستکاری کرد. حجم آب در یک روز طوفانی، که با سرعت شاتر بالا عکاسی می شود، بر جزئیات سطح آب (بافت) تأکید دارد. همان آب، که با سرعت شاتر پایین در چند ثانیه اندازه گیری شده است، صاف و ابریشمی به نظر میرسد. هر کدام از آنها یک تصویر خلاقانه قابل قبول ارائه میدهد.
بافت برای کمک به تعریف ساختار یک فرم و دادن ظاهر سه بعدی به آن ضروری است. بدون بافت، اجسام، مسطح، فلزی، پلاستیکی یا حتی شیشه ای به نظر میرسند. به همین دلیل است که تصاویر بسیار ویرایش شده ی افراد مشهور در شبکه های اجتماعی، بیش از حد صاف دیده شده و در دید ما بسیار ساختگی به نظر می رسند.
تأثیر بصری بافت بستگی زیادی به نور و مرحله ی پس از پردازش دارد. تعریف فرم ضروری است، بنابراین چیزی نیست که بتوانیم از آن چشم پوشی کنیم. باید از نحوه تأثیر بافت بر ترکیبمان، مانند سایر عناصر موجود در قاب، آگاه باشیم. بافت زیاد ممکن است گیج کننده باشد. برای اصلاح آن، به راحتی به ساختار کشویی در نرم افزار لایتروم بروید؛ اما دقت داشته باشید که بافت خیلی کم هم ممکن است غیرعادی به نظر برسد.
هر یک از این چهار عنصر نقش مهمی در عکاسی سیاه و سفید ایفا می کنند و محیط بهترین کار را انجام میدهد. به عنوان عکاسان خلاق، این وظیفه ی ما است، که نه تنها حضور و قدرت آنها را تشخیص دهیم، بلکه این عناصر مختلف را در یک عکس منسجم و جالب توجه، گرد هم بیاوریم.
خطوط و اشکال جلوی تصویر، چشم بیننده را به ابتدای تپه های دور و بافت نرم هدایت میکند. | 120mm, f/11 @ 1/250, ISO100
پی نوشت: در برخی از صحنه ها – جدای از اینکه چقدر اشکال، فرم ها، بافت ها یا خطوط جذاب هستند- رنگ بسیار مهم است و به حدی تعیین کننده است که تصویر بدون آن انگار چیزی کم دارد. در آن صورت، فارغ از مهارت یا استعداد خاص عکاس سیاه و سفید، تکلیف معلوم است. بنابراین در مواردی که نمی توانیم بر عکاسان رنگی غلبه کنیم، به آنها ملحق می شویم.
رنگ های تیره و متضاد این اتاق برای هویت بخشی به این تصویر حیاتی هستند. اگر این رنگها را حذف کنیم، این تصویر حرفی برای گفتن نخواهد داشت. | 24mm, f/8 @ 1/6, ISO100